۱۳
اردیبهشت
۱۴۰۳
شماره
۵۶۰۵
عناوین صفحه
صفورا کاظمیان
ما میلیاردر جماعت روزگاری به خواب هم نمیدیدیم دری به تختهای بخورد و میلیاردر شویم اما شدیم بدون اینکه کتاب "میلیاردرها چگونه میلیاردر شدند" یا 10 کتاب نوشته شده توسط میلیاردرهای جهان را خوانده باشیم؛ چون اصولا باور نمیکردیم در طالعمان چنین بخت بلندی باشد و همیشه دیوارمان را آنطرفتر از میلیاردرها میگذاشتیم و تا همین هشت ماه پیش هیچ گمان نمیکردیم روی خروار طلا نشسته باشیم.
اما تازه فهمیدهایم میلیاردرها جیبشان خیلی بیپول است، آنها برای معاش میدوند و گاهی حکایت میلیاردرها و پول، مَثَل جن و بسمالله است. تازه فهمیدهایم میلیاردرها چه زجری میکشیدهاند وقتی میدانستند میلیاردرند اما این سرمایه میلیاردی به هیچ دردشان نمیخورد و باید بیشترش کنند تا از فقر خلاص شوند!
تازه فهمیدهایم میلیاردرها هم از خودمانند! و چه بیهوده دست و پامان را جمع میکردیم مبادا این جماعت فقرا پی به نداری ما ببرند.
ما جماعت میلیاردر تازه فهمیدهایم چقدر فقیریم و هنوز نمیدانیم مست خانه میلیاردیمان باشیم یا خون گریه کنیم که در عین میلیاردر بودن با بیپولی چه کنیم! مگر نگفته بودند جمع نقیضین محال است؟! پس چطور جمع این دو تناقض را هضم کنیم؟ البته در میان ما میلیاردر جماعت هستند گروهی که وقتی در شوک فقرشان قرار گرفتند عرصه را بر مستأجرشان تنگ کردند و دستشان بیشتر در جیب او فرو رفت تا کم و کسریها از جیب او جبران شود. این معامله تازه میلیاردرها با مستأجران پویشهایی به راه انداخت تا کمی از آلام مستأجران بکاهد و الحق که مؤثر هم بود.
خلاصه ما میلیاردرها تازه از مکافات این قشر خبردار شدهایم و مشکل به جیبهای خالیمان ختم نمیشود. حالا باید جواب فرزندان مستقل شدهمان را هم بدهیم و در خانههای میلیاردیمان جایی برای آنها هم باز کنیم.
این روزها کم نیستند فرزندان دختر و پسری که بعد از ازدواج و سالها مستقل از پدر و مادر زندگی کردن، از دست اجارهبهای سنگینی که میلیاردرها بر آنان تحمیل کردهاند کولهبار بر دوش به خانه پدران رجعت کردهاند.
در این شرایط باید منتظر باشیم تا شاید این روزگار، دوباره دری به تختهای بزند و بار گران میلیاردری را از دوشمان بردارد یا اگر اینهمه به ما جماعت میلیاردر لطف ندارد دستکم انصافمان را بیشتر کند تا با دیگران بیشتر سازش کنیم بلکه این شرایط سخت را هم، پشت سر بگذاریم.